شبانه ها

Saturday, June 24, 2006

غروبا که میشه روشن چراغا... میان از مدرسه خونه کلاغا

ساعت نزديک 7:30 عصره. کلاغ ها دارن کم کم ميان. يکی ... دو تا... چهارده تا... . ميان رو پشت بوم ساختمون رو به رويی مي شينن. يه دفعه که شمردم 25 تا بودن. هميشه با ديدنشون ياد فيلم پرندگان هيچکاک مي افتم. اوايل که اومده بوديم اين خونه ازشون می ترسيدم ولی حالا فقط ازشون بدم مياد، هميشه از کلاغ بدم می اومده. تصوير دلگير غروب ها رو تيره تر می کنن
دلم می ريزه. نگاهشون می کنم و قلبم تند تر می زنه. اين بغض لعنتی داره خفه ام می کنه. بازم غروبه. امروز جمعه اس. غروب جمعه خيلی بده مخصوصاً امروز. برای اينکه کسی تو اطاقم نياد و اشکامو نبينه مجبورم بازم اين بغض بلاتکليف رو فرو بدم. چرا آدم نمی تونه هر وقت دلش خواست گريه کنه يا فرياد بزنه؟ چرا هيچ کس نمی فهمه من دلم داره می ترکه

Thursday, June 15, 2006

روز گل



می دونستيد امروز تو تقويم "روز گل" هست. فکر نمی کردم همچين روزی وجود داشته باشه
گل باشيد

پيوست : پست قبلی تا پايان جم جهانی بازه و می تونيد کامنت بگذاريد

Friday, June 09, 2006

بچه ها متشکریم... خیلی خیلی چاکریم

جام جهانی امروز شروع ميشه. با کلی شور و هيجان، مردم مدت ها منتظر اين روز بودن. برام اين جالبه که يه اتفاق جهانيه. يعنی همه مردم جهان هم زمان هيجان زده می شن، با مزه اس نه؟! اين دوره ايران هم هست و اين از همه چيز بهتره. حرص خوردن وقتی توپ مي خوره به تيرک ( شايدم ديرک!) ، ناراحت شدن وقتی که می بازيم و ... و از همه شيرين تر " برد " . تو خيابون ريختن و ديدن چهره های شاداب مردم. آخ که چه کيفی داره

بر طبل شادانه بکوب / پيروز و مردانه بکوب / برخيز و پرچم را ببر/ بر سر در خانه بکوب
بچه ها حمله کنيد گل بزنيد / با گل هاتون به دلا پل بزنيد
سبز و سرخ و سفيدم / تو رو به هيچ رنگی نمي دم
تيم ملی فوتبالش با بچه های باحالش / حال حريف و می گيريم / اگه پاش بيفته واسه ايران می ميريم
ايران من ايران من روح و تن من / سبز و سپيد و سرخ تو پيراهن من
پيش تا پايان ای جاويدن ايران


پيوست 1: يه سرود چند شب پيش از تلويزيون پخش شد برای تيم ملّی که از طرف دانشگاه شريف بود. من همين جا معذرت خواهی ميکنم! افتضاح بود
پيوست 2: ايتاليا با چک ميره فينل بعد ايتاليا قهرمان ميشه! مگه نه فريدون