پیر مشرق
پیر مشرق عزیز مهربونم
ای غزل گو زمین گل نشونم
خونه من ایرانم
ایران عاشق
کاشکی تا بهار تو زنده بمونم
کاشکی تا بهار تو زنده بمونم
زشت و زیبا تلخ وشیرین گرم و سرخوش سرد و غمگین
تو به هر حال وهوائی که باشی عاشقم تا همیشه عاشق تو
بسته با تو نفس من اگه باشم یا نباشم لایق تو
پیشکش تو این ترانه این صدای صادقانه
خاک من ای آشناتر از صدای قلب مادر
بین ما هفت کوه ودریا فاصله افتاده اما
به تو نزدیک ترم امروز قلب من می تپه با قلب تو اینجا
به تو نزدیک ترم امروز قلب من می تپه با قلب تو اینجا
می نویسم رو تقویم زمستون دل شکسته ام از این روزای بی رحم
می نویسم ایرانم
مام قلندر
گریه ات رو نبینه این دنیای بی رحم
گریه ات رو نبینه این دنیای بی رحم
می نویسم تلخ و شیرین زشت و زیبا شاد و غمگین
تو به هر حال و هوائی که باشی عاشقم تا همیشه عاشق تو
بسته با تو نفس من اگه باشم یا نباشم لایق تو
پیشکش تو این ترانه این صدای صادقانه
خاک من ای آشناتر از صدای قلب مادر
بین ما هفت کوه و دریا فاصله افتاده اما
به تو نزدیک ترم امروز قلب من می تپه با قلب تو اینجا
به تو نزدیک ترم امروز قلب من می تپه با قلب تو اینجا