خون جلو چشامو گرفته
یک . کاملا معتقدم که آدم از یه سنی به بعد باید جدا از خانواده زندگی کنه. فکر کنم برای هر دو طرف خیلی بهتر باشه.اینو از چند نفر دیگه با خانواده های کاملا متفاوت هم پرسیدم که اونها هم بر همین عقیده بودن. البته نمی دونم وقتی خودم در مقام والدین قرار بگیرم چقدر سر این حرف هستم ولی حالا که هر چی دلم بخواد می گم
.
دو. اصلا نمی فهمم چرا به خاطره یه سری پیوندهای فامیلی باید یه آدم رو هر چقدر هم که خصوصیات مزخرفی داشته باشه دوست داشت
.
سه. آدم های بی منطق و لجباز همیشه به خواسته هاشون می رسن. چون کاسه صبر اطرافیانشون لبریز می شه و می گن به درک بذار هر کاری می خواد بکنه. کلا به نظرم احمقانه ترین کار دنیا بحث کردن با آدم بی منطقه
.
.
پیوست: بهت نشون می دم که نمی تونی همیشه همه چیزو اونجوری که خودت می خوای کنترل کنی. بسه هر چی ازم سواری گرفتی. دیگه نوبت منه